قوله،تعالی: «أقیموا الصلوة و اتوا الزکوة (۴۳/البقره).»
و قوله، علیه السلام: «الصلوة وما ملکتْ أیْمانکم.»
نماز به معنی ذکر و انقیاد باشد از روی لغت و اندر جریان عبارات فقها را عبارتی مخصوص است بر این احکام که معتاد است و آن از حق تعالی فرمان است که: پنج نماز اندر پنج وقت بگزارید و قبل دخول آن مر آن را شرایط است: یکی از آن طهارت به ظاهر از نجاست و به باطن از شهوت و دیگر طهارت جامه به ظاهر از نجس و به باطن آن که ازوجه حلال باشد، سدیگر طهارت جای به ظاهر از حوادث و آفت و به باطن از فساد و معصیت، چهارم استقبال قبله قبلۀ ظاهر کعبه و آن باطن عرش و از آن سر مشاهدت پنجم قیام ظاهر اندر حال قدرت و قیام باطن اندر روضۀ قربت به شرط دخول وقت آن به ظاهر شریعت و دوام وقت اندر درجۀ حقیقت و ششم خلوص نیت به اقبال حضرت، هفتم تکبیری اندر مقام هیبت و قیامی اندر محل وصلت و قرائتی به ترتیل و عظمت و رکوعی به خشوع و سجودی به تذلل و تشهدی به اجتماع و سلامی به فنای صفت؛ کما کان النبی علیه السلام خیرا عنه: «کان النبی صلی الله علیه یصلی وفی جوْفه ازیز کأزیز المرْجل. چون پیغمبر علیه السلام نماز کردی اندر دلش جوشی بودی چون جوش دیگر رویین که اندر زیر آن آتش افروخته باشد.»
و چون امیرالمومنین علی کرم الله وجْهه قصد نماز کردی، موی های وی سر از جامۀ وی بیرون کردی و لرزه بر وی افتادی و گفتی: «آمد وقت گزاردن امانتی که آسمانهاو زمین ها از حمل آن عاجز آمدند.»
و یکی از مشایخ گوید: از حاتم اصم رحمة الله علیهم پرسیدم که: «نماز چگونه کنی؟» گفت: «چون وقت اندر آید، وضویی ظاهری و باطنی بکنم ظاهر به آب و باطن به توبه. آنگاه در مسجد اندر آیم، و مسجد حرام را شاهد کنم و مقام ابراهیم را میان دو ابروی خود نهم و بهشت را بر راست خود دانم و دوزخ را بر چپ خود و صراط را زیر قدم خود، و ملک الموت را از پس پشت خود. آنگاه تکبیری کنم با تعظیم و قیامی به حرمت و قرائتی با هیبت و رکوعی به تواضع و سجودی به تضرع و جلوسی به حلم و وقار و سلامی به شکر.» وبالله العون.